دخترم آوينا دخترم آوينا ، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

من و دخترم آوینا

شعر هايي كه مامان برات ميخونه

1393/2/20 16:57
نویسنده : مامان مژده
137 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز یه آقا خرگوشه جشن                                
رسید به یه بچه موشه
موشه دوید تو سوراخ
خرگوشه گفت آخ
«وایسا وایسا کارت دارم
من خرگوشه بی‌آزارم
بیا از سوراخت بیرون
نمی‌خوای مهمون»
یواش موشه اومد بیرون
یه نگاهی کرد به مهمون
دید که گوشاش درازه
دهنش بازه
«شاید می‌خواد بخورتم
یا با خودش ببرتم
پس می‌رم پیش مامانم
آن‌جا می‌مانم»
مادر موشه عاقل بود
زنی باهوش و کامل بود
یه نگاهی کرد به خرگوش
گفت به بچه موش
«نترس جونم اون مهمونه
خیلی خوب و مهربونه
پس برو پیشش سلام کن
بیارش خونه»

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامانش
21 اردیبهشت 93 10:34
سلام ابجی جوونم خاله دوستت دارم سالم به دنیا بیایی
مامان مژده
پاسخ
سلام عزيزم ممنون كه نظر داداي حديثو ببوس