دخترم آوينا دخترم آوينا ، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

من و دخترم آوینا

اولين ويار مامان خانم وآش دوغ عزيز

1393/2/20 17:02
نویسنده : مامان مژده
1,353 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته خوشگل ما

جمعه 92/11/18 صبح از خواب بيدار شدم به بابا گفتم دلم آش دوغ ميخواد بابا به عزيز زنگ زد وگفت براي ناهارآش دوغ درست كنه سرراه يه جعبه شيريني خريديم تارسيديم جعبه شيريني رادادم دست عمه شيطون (زهرا) متوجه نشد آخه عمه شيطونه تو دنياي خودشه زبانوسريع رفتم پيش عمه رمانتيك (فاطي )و سريع درگوشش گفتم سلام عمه خانم يهو خنديد وگفت جدي ميگيييييييييييييييييييييي واي خدا عمه رومانتيك خيلي خوشحال شد خندونک نگاه كردم يكي از عمه ها نيست عمه بزرگه عمه مهربون (ليلا)نبود بيرون بودعزيز تا فهميد شروع كرد به گريه كردن همه از خوشحالي گريه ميكرديم حتي بابا رضا هم چشماش پر اشك شده بود گریهخلاصه اونروز خيلي روز خوبي بود عزيز خانم هم يه آش دوغ حسابي درست كرده بود خيلي خوش گذشت بعد بابا رضاوعزيزرفتند پيش بابابزرگ بهش خبر بدن ماتوخونه تنها بوديم عمه مهربون خيلي خوشحالي ميكرد وهمش عمه ها درمورد تو حرف ميزدن محبت نميدوني اون آش دوغ عزيز چقدر چسبيد  نوش جونت عشقم فدات شم گلم آرام



نوش جونت عزيزم

 

پسندها (1)

نظرات (0)