دخترم آوينا دخترم آوينا ، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

من و دخترم آوینا

سرآغاز

1393/2/20 17:06
نویسنده : مامان مژده
137 بازدید
اشتراک گذاری

 شروع زندگي كلوچه ما محبت

 كلوچه  شيرين 92/11/17  روز پنج شنبه صبح از خواب بيدار شدم .دو دل بودم بي بي چك بزنم يانه دوباره نكنه زود زده باشم ولي گفتم توكل به خدا من وجود تورو حس كردم يعني (بي بي چك زدم )دوتا خط قرمزخوشگل ديدم   انروز هوا هم برفي بود چند دقيقه تو شوك بودم نميدونستم چي كار كنم چند بار چشامو بستم و باز كردم فكر كردم توهم زدم  خدايا چه حس قشنگي بود شروع كردم گريه كردن گریه

هي گفتم خدايا شكرت خدايا شكرت سريع زنگ زدم به بابا رضا و تلفني حضور تورواعلام كردم ميتونستم حدس بزنم چه شكلي شده بود اينجوري بود خندونکخندونک

شب بابا رضا اومد ويه جشن دو نفره گرفتيم خيلي خوشحال بوديم  خدا دل همه منتظران رو شاد كنه خيلي شب خوبي بود دوتايمون حول بوديم جشنبه بابا رضا گفتم به كسي نگه تاخودم بگم خجالت

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

باران
22 اردیبهشت 93 9:57
ایشالا نی نی سالم بیاد بغلت و همیشه دل خودت و خانوادت شاد باشه
مامان مژده
پاسخ
ممنون خاله باران ان شاءالله سال ديگه وبلاگ عسل تو بيايم